سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اندیشه

روز دانشجو

 

روز دانشجو

 

کشتار دانشجویان معترض به حضور آمریکائیان در دانشگاه تهران و روز دانشجو (1332شمسی)

 

بعد از کودتای 28 مرداد 1332، رژیم منحوس پهلوی که توانسته بود با کمک اربابان بر اریکه قدرت بازگردد، درصدد برآمد تا پایه‏های حکومت خود را تثبیت کند، اما غافل از این که مردم در اولین فرصت، خشم و انزجار خویش را نشان خواهند داد.

 

سه ماه و نیم بعد، نیکسون، معاون رییس جمهور آمریکا، راهی ایران شد تا نتیجه سرمایه گذاری 21 میلیون دلاری سازمان جاسوسی سیا را که در راه کودتا و سرنگونی دولت مصدق هزینه کرده بود، از نزدیک مشاهده کند.

 

در اعتراض به این سفر، دانشجویان دانشگاه‏های تهران، تظاهرات پرشوری علیه رژیم کودتا برپا کردند که این اعتراضات در روز پانزدهم آذر، به خارج از دانشگاه کشیده شد.

 

صبح روز 16 آذر 1332، گارد شاهنشاهی برای اولین بار وارد صحن دانشگاه شد تا فریاد مخالفان را در گلو خفه کند. به دنبال آن، تعدادی از مأموران نیروی ویژه گارد شاهنشاهی رژیم پهلوی، سه نفر از دانشجویان معترض به نام‏های مصطفی بزرگ‏نیا، احمد قندچی و مهدی شریعت رضوی را به شهادت رساندند.

 

رژیم، در روز بعد بدون توجه به این جنایت خود، دکترای افتخاری حقوق را در این دانشگاه به نیکسون اعطا کرد.

 

از آن تاریخ، به ویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، این روز به عنوان روز دانشجو نام گرفته است.

 

از مهم‏ترین حرکت‏های سیاسی تاریخ معاصر ایران، اعتراض دانشجویان در 16 آذر 1332 به ورود معاون رییس جمهور آمریکا بود و نقطه اوج آن را می‏توان در اشغال لانه جاسوسی آمریکا در 13 آبان 1358 مشاهده کرد.

 

جنبش دانشجویی را می‏توان در سه مرحله چنین تبیین کرد: در مرحله نخست، جنبش دانشجویی با جریان روشنفکری پیوند خورده و از این منبع برخاسته و به آن وابسته است. هرچند، حرکت دانشجویی در عین حال، به دلیل اقتضائات جوانی، دارای روحی پاک و به دور از خدعه‏ها و فریب‏های سیاسی‏کاران بود.

 

در مرحله دوم و با اوج‏گیری انقلاب اسلامی در سال 1356 و 57، جنبش روشنفکری و دانشجویی که خود را پیشتاز جنبش سیاسی می‏پنداشت، ناگهان خود را عقب مانده یافت.

 

حرکت عظیم مردم در اعتراض علیه رژیم، خرده احزاب و گروه‏های سیاسی و نیز جریان روشنفکری و جنبش دانشجویی را به تعجب واداشت و آنان را به اعلان موضع فراخواند.

 

در این شرایط و احوال، جریان روشنفکری، عمدتا کلاف سردرگمی بود که چندان به عمق، گستره و ماندگاری قیام باور نداشت و به گونه‏های مختلف سعی می‏کرد که آن را حرکتی کور تعبیر کند.

 

در مرحله سوم، اهمیت و حرمت حرکت سیاسی دانشجویی در آن بود که خود را از بند روشنفکری گسست و از همراهی با مردم، احساس شرم و آزرم نکرد و پابه‏پای مردم پیش آمد و برای خود افتخاری عظیم در تاریخ سیاسی ایران کسب کرد.